کد مطلب:298715 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:236

وصیت نامه ای که نوشته نشد


بخاری در صحیح از طریق ابن عباس و زهری می نویسد: چون بیماری پیامبر شدت یافت به حاضرین در خانه اش فرمود: قلم و كاغذی بیاورید تا مطلبی را بگویم بنویسید كه بعد از من گمراه نشوید، كه سر و صدای اختلاف و نزاع بین آنها بالا گرفت و این صدا شنیده شد كه تب بر پیامبر غالب شده است، او هذیان می گوید، نزد ما قرآن است، آن ما را كفایت می كند، [1] پیامبر با مشاهده ی این


صحنه و بیانات متأثر شدند و شاید دانستند اگر كلامشان به ثبت رسد فتنه برپا می شود. پس به آنان فرمودند، از نزد من دور شوید.

آنانكه حرمت پیامبر را رعایت نكردند و به او نسبت هذیان گفتن دادند، [2] آیا این آیات الهی را نشنیده بودند؟ «ما ضَلّ صاحِبُكُم وَ ما غوی- وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی- اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی».

«صاحب شما (محمد صلی اللَّه علیه و آله) هیچگاه در گمراهی و ضلالت نبوده است و هرگز به هوای نفس سخن نمی گوید، سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست». [3] .


[1] ر. ك: الطبقات الكبير، جلد دوم صحيح بخاري، جلد ششم، ص 11، «وحدثنا... عن الزهري فقال بعضهم ان رسول الله- صلي اللَّه عليه و آله- قد غلبه الوجع و عندكم القرآن حسبنا كتاب الله فاختلف اهل البيت».

[2] ر. ك: نهايت الارب في فنون الادب، تأليف شهاب الدين احمد نويري، ترجمه ي محمود مهدوي دامغاني، انتشارات اميركبير، تهران، 1365، چاپ اول، جلد سوم، ص 334 در اين صفحه آمده است: عمر بن خطاب بود كه در پاسخ درخواست پيامبر گفت: پيامبر هذيان مي گويد و كتاب خدا ما را كفايت مي كند.

[3] قرآن مجيد، سوره ي نجم، آيات 4، 3 و 2، ترجمه ي الهي قمشه اي.